شباهنگ

برای صلح عدالت و آزادی

شباهنگ

برای صلح عدالت و آزادی

خاطره شریعتی مردی که کلمه بود

 

دکتر شریعتی


خفتی چرا ای چشم بیدارت نخفته
ای مرغ دل در جان هشیارت نخفته

... و اما نباید از بسیاری جبهه ها به هراس افتاد و با ناباوری از خود پرسید که با این همه ضعف ها چگونه می توان جنگید؟ آنهم با تهیدستی و ضعف و بی کسی ما ، ما که نه پایگاه جهانی داریم و نه پناهگاه داخلی.مگر ما جز یکمشت روشنفکربی دم و دستگاه و بی توش و توانیم؟ و جز یک خودکار و یک زبان _ که غالبا هم شکسته و بسته اند _ سرمایه دیگری داریم ؟      
       صحبت از جامعه ای است که نیمی از آن خوابیده اند و افسون شده اند ونیمی دیگر که بیدار شده انددر حال فرارند. ما میخواهیم این خوابیده های افسون شده را بیدار کنیم و واداریم که " بایستند "و هم آن فراری ها را برگردانیم و واداریم که " بمانند "این کار ساده ای نیست ، بخصوص وقتی که این را هم در نظر بگیریم که ما خیلی نیستیم ....( شریعتی )

           در آستانه بیست و نهمین سالگرد خاموشی اندیشمندی هستیم که زبان و قلم را ناتوان در وصف او می بینم . در هیچ جمله و کلامی نمی توان مردی را که کلمه بود وصف کرد او که در چند جبهه یک تنه جنگید و قبل از این که یک روشنفکر باشد روشنگر بود روشنگری که از سنگر حسینیه ارشاد بر سپاه زر و زر تزویر _ سایه ، آیه ، مایه _ تیغ و تسبیح و طلا تازید. از علی تنهاست ، تشیع علوی و تشیع صفوی از زنی که مردانگی در رکاب او شهامت آموخت ، شهادت ، فاطمه فاطمه است و... سرانجام " چه باید کرد" گفت. و اینکه : آنها که رفتند کاری حسینی کردنند و آنها که مانده اند.... او که از زینب گفت و عاقبت جسم بی جانش درجوار او که زبان علی در کام بود زینبیه آرمید.
دیشب که خواستم برای وبلاگ و یادی از او به چیزی بنویسم صدایش را ( فریادش ) را در " شهادت " گوش می کردم دستم لرزید تا به " نیایش " رسید دیدم که به راستی در این زمانه چقدر به او محتاجیم.امروز نوشته دخترش سوسن را که : " سخت محتاج شده ایم " رامی خواندم به فکرم رسید چقدر خوب بود شاگردانش برای انتشار و پخش آثار و نوشته های او د ر شبکه جهانی همت می کردند البته بسیاری آثار او در شبکه اینترنت و سایت دکتر شریعتی موجود است اما اگراین کار با هماهنگی وبرنامه ریزی و پرهیز از دوباره کاری صورت بگیرد می تواند قسمتی از عطش این نسل مشتاق و تشنه را فرو بنشاند.همین که هر کدام به اندازه توانایی خود اقدام به تایپ و انتشارحتی یک برگ از نوشته های او کنند کمک بزرگی به این عمل است بنده هم بواسطه ارادت شخصی که به این متفکر بزرگ دارم در حد بضاعت ناچیزم اقدام به تایپ و تبدیل قسمتی از کتاب یاد ویاد آوران  و کتاب کم حجم گیاه شناسی دکتر شریعتی به صورت PDF  کرده ام و مدتهاست لینک آنها را در وبلاگ دیگرم گذاشته ام شما هم می توانید حداقل لینک آن را در وبلاگ خود منتشر کنید.

آعازی دوباره با معلم شهید دکتر شریعتی

همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس
   که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
درآستانه سالگشت هجرت و شهادت معلم کبیر دکتر علی شریعتی می باشیم .یکی از تک ستارگان شعور ، آگاهی ،اخلاص و مبارزه که در تاریک ترین دوران سرزمین استبدادزده  با شب نزیست ......
برای ما که پس از مدتی تصمیم به راه اندازی دوباره این وبلاگ داریم چه بهتر تا هجرت او آغازی دو باره باشد برای ما..
سروده ای از استاد شفیعی کدکنی را می آوریم به یاد هزاران اختران سوخته ای  که چون آذرخش در سخن خویش زیستند و به یاد معلم شهید  که امروز پیروان راه او ثابت کرده اند " باغ سترون نشده است "

 آن عاشقان شرزه
 آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند
رفتند و شهر خفته ندانست کیستند
 فریادشان تموج شط حیات بود
 چون آذرخش در سخن خویش زیستند
مرغان پر گشوده ی طوفان که روز مرگ
دریا و موج و صخره بر ایشان گریستند
 می گفتی ای عزیز ! سترون شده ست خاک
اینک ببین برابر چشم تو چیستند
 هر صبح و شب به غارت طوفان روند و باز
باز آخرین شقایق این باغ نیستند