شباهنگ

برای صلح عدالت و آزادی

شباهنگ

برای صلح عدالت و آزادی

ماگاندا کسی پیرنمی شود

دیروز کتاب مسیح بازمصلوب را جستجو می کردم چشمم به خلاصه ای از کتاب در ماگاندا کسی پیرنمی شود افتاد. کتاب "در ماگادان کسی پیر نمی‌شود"، فارغ از هر نوع ادعای نقدعلمی علیه مبانی ایدئولوژیک کمونیسم، به بازگویی صرف خاطرات یک ایرانی عضو حزب‌توده و هوادار اندیشه‌های مارکسیستی معطوف به برتری شوروی می‌پردازد.

می‌دانی ماگادان چگونه جایی است؟
آنچنان جایی است که در آن 99 نفر می‌گریستند و فقط یک‌نفر می‌خندید. او هم دیوانه بود! ماگادان جایی است که مردگان را توی کیسه‌ای می‌گذاشتند و روی برف‌های ابدی می‌انداختند. جایی است که کسی ترانه شاد نمی‌خواند.  در ماگادان زندانیان هرگز پیر نمی‌شوند..."

ادامه مطلب را در  اینجا بخوانید

عرفه و قربان

                            راهها تنگ می شوند
ای خدای من و پدرانم
ابراهیم ،اسماعیل ، اسحاق و یعقوب
خدای جبرییل ، میکاییل و اسرافیل
خدای آخرین رسول ، خدای محمد
خدای برگزیدگان.....
تو !! پنا ه منی
وقتی راهها با همه وسعتشان
و زمین با همه گستردگی
بر من تنگ می شود
رحمت تو اگر نباشد نابودمی شوم
تو نمی گذاری مدام بلغزم
پرده های تو اگر نباشد رسوا می شوم
کمکم می کنی بر دشمنان روحم پیروز شوم
همراهی تو اگر نباشد من شکست می خورم
شکست می خورم

تا یوسف از چاه برآوری

کاروان را در سرزمین فقر نگاه داشتی         
تا یوسف را از چاه برآوری                      
تا بعداز غلامی پادشاهش کنی                  
چشمهای یعقوب از اندوه سفید بود             
و غم ودردش را فرومیخورد                  
تو یوسف را به او برگرداندی                
تورنج و درد را از ایوب گرفتی
ابراهیم پیر بود و در پایان عمر
تو دستانش را گرفتی تا پسر قربانی نکند
به دعای زکرّیا جواب دادی
یحیی به او بخشیدی
نگذاشتی تنها و بی کس بماند
تو یونس را از دل ماهی در آوردی
دریا را بر بنی اسراییل شکافتی
( تو هنوز همان خدایی )
همان خدایی که ساحران فرعون را نجات داد
آن هم پس از سالها انکار و کفر !

 

مسیح ع پیامبر رنج ، شکیبایی و امید

همانا من بنده خاص خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا فرمود ، و مرا هر کجا باشم برای جهانیان مایه برکت و رحمت گردانید..( قرآن کریم )

در انجیل متا چنین آمده است که عیسی با شاگردانش بالای تپه ای رفت ودر آنجا نشست و چنین تعلیم داد :
"خوشا به حال کسانی که فروتنند، چون از برکات سلطنت خداوندی برخوردار می شوند ."
"خوشبخت کسانی که ماتم زده اند چون ایشان تسلی می یابند "
"خوشا به حال کسانی که مشتاق عدالتند ، چون اشتیاق شان برآورده می شود ."
"خوشا به حال آنهایی که مهربان وبا گذشتند ، چون از دیگران هم گذشت خواهند دید ."
"خوشا به حال کسانی که دلشان پاک است ، چون می توانند خدا را ببینند ."
"خوشا به حال کسانی که به خاطر خوب بودن شان آزار می بینند ، چون از برکات سلطنت خداوندی بهره مند می شوند.
از قدیمی ترین شنیده هایی که از مسیح علیه السلام  هنوز در یادم مانده این است :
.. سه مغ رصد می کنند ، مسیح ظهور خواهد کرد عزم دیدار او را می کنند تا جان خود را به عیسی ع  پیشکش کنند ، اردوان نامی هم از ناحیه خراسان در پی آنها همه هستی خود را می فروشد و تبدیل به سه گوهر یاقوت ، زمرد و مروارید میکند (عشق ، پاکی و حیات که سه رنگ پرچم ایران هم هستند . ) تا به مسیح تقدیم کند ، در راه عبور به بینوایان و درماندگان برخورد میکند و سه گوهرخویش را خرج آنها می کند ، به ناچار از ادامه  راه می ماند اما سرانجام در سپیده دمان  مسیح ( ع ) را می بیند که می گوید : اینک من به دیدار تو شتافته ام .
 امروز سالگرد تولد پیامبر صلح ،عدالت و آزادی را درحالی جشن می گیریم که در زادگاه او شاهد رنج آور ترین اعمال علیه انسانیت هستیم و خشونت تحت لوای دین یکی از مشکلات اساسی جامعه بشری گردیده  است. .. وهنوزهم در چهار گوشه این جهان پهناور مشتاقان عدالت یا درزندانند ویا زبان بریده نشسته به کنجی ثم و بکم .
 سالگرد میلاد پیامبر صلح ،عدالت ، آزادی ، رنج و شکیبایی بر مشتاقان عدالت ، صلح ، آزادی و  هموطنان مسیحی مبارک .

یلدا رمز جاودانگی

آنچه ملت ها را از یکدیگر متمایز می سازد مرزهای جغرافیایی و یا مرزهای قرار دادی سیاسی نیست بلکه مردمان بسیار فراتر از این مرزها قرار دارند . مرزهای فرهنگی ایران بسیار فراتر از مرزهای حکومتی قرار دارد.امروزه اعتقاد بر این است که ملت ها درون مرزهای فرهنگی خود زنده اند...
پنج شنبه گذشته صفحه اول بیشتر روزنامه های داخلی مثل روزنامه ایران ( ارگان دولت ) ، همشهری ( ارگان شهرداری ) ،جام جم  ( صدا و سیما ) اختصاص به تصویر و مطلبی داشت بر یاد آوری شب یلدا .
یادمان هست تا همین چند سال پیش نه تنها از این خبر ها نبود بلکه بسیاری به اصطلاح مروجین فرهنگی سعی در بی اهمیت جلوه دادن و یا کمرنگ نمودن چنین مسایلی داشتند.خوشبختانه امروزه بسیاری به این آگاهی رسیده اند که همسوبا باورها و سنت های پسندیده مردم سرزمین خود حرکت کنند.
بنا ندارم در باره شب یلدا و هندوانه ... واین باور که بسیاری میلاد مسیح ع را با شب یلدا همزمان می دانند چیزی بنویسم .اما خواستم بگویم در چنین روزهایی به هر جای ایران سفر کنی احساس  می کنی در ایران هستی و یکی از عواملی که موجب ماندگاری و همبستگی ما ایرانیان فراتر از مرزهای ساختگی گردیده ، همین مراسم و باور هایمان است .
 .. کنون ای گل امید باز آمده
به باغ تهی سرو ناز آمده
به یلدا شب خلق بیدار باش
به راه بزرگت هشیوار باش
.. درودم تو را باد و بدرود هم
یکی مانده بشنو تواز بیش و کم
که مردی نه تندی تیشه است
که در پاکی جان و اندیشه است    

دیکتاتور پینوشه مرد

«این مطمئنا آخرین بار است که من با شما سخن مى گویم. این رادیو خاموش خواهد شد و صدای من دیگر به گوش شما نمی رسد، اما مهم نیست، چون شما همیشه آن را خواهید شنید. من همیشه با شما خواهم بود. من به شیلى و سرنوشت آن ایمان دارم.»

این آخرین جملاتی بودند «سالوادور آلنده» رئیس جمهوری چپ گرای شیلى خطاب به مردم کشورش گفت، چرا که در یازدهم سپتامبر ،۱۹۷۳ حکومت وحشت در شیلى مستقر شد....

دیشب خبرگزاری AP  (  خبرگزاری آسوشیتدپرس )   این خبر را مخابره کرد : پیوشه دیکتاتور سابق شییلی درسن 91 سالگی مرد.

Ex-Chilean dictator Pinochet dies at 91

روزنامه گارد ین نوشت :

 

Former Chilean dictator Pinochet dies aged 91

 سرانجام مردی که سمبل و نماد جنایات نظامیان در امریکای جنوبی بود  قبل از محاکمه مرد.مردی که با کودتای نظامی به پشتیبانی سازمان جاسوسی امریکا دولت مردمی آلنده را واژگون کرد. اسناد و مدارک سازمان اطلاعات مرکزى آمریکا (سیا) هم نشان مى دهد که این سازمان ارتباط نزدیکى با سرویس هاى مخفى کشورهاى آمریکاى لاتین به خصوص سرویس مخفى شیلى (دینا) داشت و در این راه به آنها کمکهاى فراوانى کرد.

آگوستو پینوشه اوگارته در سال 1915 متولد شد و بزرگترین فرزند در میان شش خواهر و برادر بود. او پس از تحصیلات نظامی در 18 سالگی به ارتش پیوست. گفته می شود مادرش مشوق او به این کار بود. او در سال 1973 به درجه ژنرالی رسید و فرمانده کل نیروهای مسلح شد. آن زمان تقریبا سه سال از آغاز ریاست جمهوری سالوادور آلنده می گذشت. او از معدود مقامات بلندپایه ارتش بود که آلنده تصور می کرد می تواند به او اعتماد کند.      اما کمتر از سه هفته پس از انتصاب به فرماندهی ارتش، پینوشه نقش اصلی را در کودتایی که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، حامی آن بود ایفا کرد. حملات به رهبری ارتش با انفجار کاخ ریاست جمهوری پایان یافت. جسد آلنده زمانی که نیروهای ارتش وارد کاخ ریاست جمهوری شدند در آنجا پیدا شد که تصور شد خودکشی کرده است.   دو روز بعد پینوشه به عنوان رئیس حکومت نظامی معرفی شد...

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، دولت شیلى اعلام کرد ، جسد ژنرال آگوستو پینوشه، دیکتاتور سابق این کشور در  یک تشییع  جنازه نظامی روز سه شنبه 12 دسامبر در شهر سانتیاگو به خاک سپرده خواهد شد و خبر برگزاری تشییع جنازه رسمی برای اورا تکذیب کرد. جسد پینوشه که روز یکشنبه در اثر عوارض قلبی در سن ۹۱ سالگی درگذشت، برای تشییع جنازه به کلیسای یک آکادمی نظامی منتقل شده است. در روز تدفین پینوشه پایگاه های نظامی در شیلی پرچم‌های خود را به حال نیمه افراشته در خواهند آورد. گرچه او بسرعت در صحنه بین المللی به عنوان رهبر کودتا سوء شهرت پیدا کرد، ماهها طول کشید تا در داخل کشور به عنوان رهبر شناخته شود. او ابتدا موضع آشتی جویانه داشت. اما قدرت او بسرعت تحکیم یافت. در اواسط سال 1974 او "رهبر ملت" شد و در ماه دسامبر به ریاست جمهوری رسید.  رویکرد پینوشه نسبت به مخالفانش سختگیرانه تر شد. طی چند هفته مانوئل کنترراس دوست شخصی او پلیس مخفی را تاسیس کرد. پارلمان تعطیل و فعالیت اتحادیه های کارگری ممنوع شد. شیلی همچنین با دیگر رژیمهای دیکتاتوری آمریکای جنوبی پیمانی مبنی بر تعقیب و قتل چپگراها بست. اما پینوشه که در عکسی با هوگو بانزر دیکتاتور بولیوی دیده می شود بعدها گفت که هیچ اطلاعی از آن پیمان نداشته است. سرکوب مخالفان توسط رژیم پینوشه در نخستین سالهای حکومت وی اوج گرفت و همچنان در تمام سالهای حکومت او ادامه یافت بویژه در زمانی که رکود اقتصادی اعتراضهایی را برانگیخت. در سال 1996 گزارشی منتشر شد که رژیم پینوشه را مسئول 3000 مورد قتل و ناپدید شدن افراد کرد که همه موارد تایید شده بود. گزارش دیگری ادعاهای شکنجه سی هزار نفر را ثبت کرد. هنوز هم گورهای دسته جمعی پیدا می شود. او در دفاع از خود می گفت که بیگناه است و تلاش داشته کشورش را از کمونیسم و جنگ داخلی قریب الوقوع "نجات" دهد. هنگامی که در سال 2001 دادگاهی اعلام کرد که او توانایی جسمی برای حضور در دادگاه را ندارد، تلاش برای محاکمه ژنرال پینوشه به اتهام نقض حقوق بشر با شکست مواجه شد. اما در سال 2004 بار دیگر تلاشها آغاز شد.....

دیکتاتور مرد  اما هنوز هم در بسیاری نقاط جهان حکومت های جبار وجود دارند و همچنان مخالفان خود را  سرکوب ، زندانی و شکنجه می کنند . بدون این که مرگ دیکتاتور عبرتی برای آنان باشد .به قول حکیم بزرگ طوس :

جهان سربه سر همه عبرت است

چرا بهره ما .....؟

 

حرمت آثار مادی و معنوی

این روزها از گوشه و کنار زمزمه هایی شنیده می شود که گویا ساختن و آب گیری سدی در نزدیکی شیراز و ایجاد تونل برای مترو در شهر اصفهان ، موجبات ویرانی چند اثر تاریخی و ملی را فراهم می آورد .البته نمی دانم که این ادعا تا چه اندازه واقعیت دارد و از جنجال و هیاهوی سیاسی به دور است اما چنانچه این مطالب درست باشد جای تاثر و تاسف دارد.سال گذشته ایجاد ساختمانی برج مانند در شهر اصفهان به واسطه این که دور نمای یکی از بناهای مشهور را از زیبایی می انداخت سرو صدای زیادی به پا کرد چنانچه موجب دخالت سازمان یونسکو هم فراهم شد ....
برای فرهنگ و تمدن تعریف های گوناگونی شده است . دکتر شریعتی تعریفی نزدیک به این مفهوم از فرهنگ و تمدن می دهد که :  "... مجموعه آثار مادی و معنوی به جا مانده یک ملت را فرهنگ و تمدن آن ملت گویند."
بنا بر این مفهوم بنا های تاریخی یک سرزمین جزئی از تمدن آن سرزمین به شمار می آیند . بناهای تاریخی از آنجا که به عنوان جزئی از هویت یک ملت به شمار می آیند دارای حرمت و احترام هستند .بناهایی مانند پاسارگاد تخت جمشید  ، عالی قاپو ، مسجد کبود تبریز ، و.... جزئی از هویت تاریخی ملت ایران به شمار می روند.
این بنا های تاریخی  بیانگر بخشی از تاریخ پر فراز و نشیب ملت ایران بشمار میروند و تنها به ملت ایران تعلق ندارند بلکه به عنوان بخشی از تاریخ و تمدن بشری به حساب می آیند پس در این صورت  تنها به ملت ایران تعلق ندارند بلکه در مقیاسی بزرگتر جزئی از تاریخ بشر در شمار آورده شده و تعلق به جامعه بشری دارند.
احترام و اهتمام در نگهداری و حفظ این سرمایه های ملی احترام به  ملت ایران و جامعه بشری به حساب می آید ،
 مطابق ماده ۵۸۸ قانون مجازات اسلامی " هر کس به تمام  یا قسمتی از ابنیه ،اماکن و محوطه ها و مجموعه های فرهنگی _ تاریخی یا مذهبی که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است یا تزیینات ، ملحقات ، تاسیسات ، اشیا و نقوش منصوب یا موجود در اماکن مذکور که مستقلاً نیز واجد حیثیت فرهنگی _ تاریخی یا مذهبی باشد ، خرابی بوجود آورد ، علاوه بر جبران خسارت وارده ، به حبس یک الی ده سال محکوم می شود " .
در روزگار کنونی با توجه به پیشرفت دانش بشری و فراهم بودن امکانات مادی و تکنولوژی ساختن سد های بزرگ و ایجاد تونل های زیرزمینی برای مترو بناهای از این دست کاری سهل و آسان  می باشد و هیچ کس نمی تواند منکر نیاز جامعه به این تاسیسات باشد اما از نشانه های انسان خردمند آن است که میان دو خیر  آن را که شایسته تر است و بین دو و یا چند شر آنرا که ضرر و زیان کمتری را به دنبال دارد انتخاب می کند.
چنانچه در زمانی فرد یا افرادی اقدام به ایجاد سازه ، بنا ، و یا تاسیساتی  نمایند و با این عمل خود موجبات ویرانی بناهای تاریخی را فراهم نمایند ، نه تنها سرمایه های مادی ملتی را بر باد داده اند بلکه نام خود را هم در ردیف دشمنان و غارتگران  ملت نیز ثبت خواهند کرد.

 
پی نوشت : همین الان که نوشته های بالا را در شبکه قرار می دادم روزنامه همشهری امروز  ۷آذر 1385دو گزارش در این زمینه داشت .

تخریب دوباره شهر عیلامی ارجان  
میراث فرهنگی ایران - گروه شهری:
سدسازی و فعالیت‌های کشاورزی، بیشترین آسیب را به محوطه‌های تاریخی 6 هزار و 500 ساله شهر عیلامی وارد کرده است.
سد مارون و لایروبی اخیر کانال‌های آبیاری شرکت سدسازی مارون به تخریب بیشتر اراضی باستانی شهر ارجان منجر شد...محدوده قدیم که بیشتر در کرانه رودخانه مارون قرار دارد از رهگذر فعالیت‌های ساختمانی، به‌ویژه احداث سد شهدا روی رودخانه مارون و دیگر الحاقات آن آسیب فراوان دیده .....
 
چشم انداز نقش رستم در معرض تهدید  
میراث فرهنگی ایران - گروه علمی فرهنگی:
عبور راه‌آهن از مقابل نقش رستم در مجموعه تخت جمشید (پارسه)، با توجه به زیرسازی که برای این خط انجام می‌شود، دید و حریم منظری نقش رستم را از میان می‌برد.
خاک‌ریزی که برای زیرسازی این خط آهن انجام می‌شود، پنج تا هشت متر ارتفاع دارد ......

چشم انداز نقش رستم در معرض تهدید

تخریب دوباره شهر عیلامی ارجان


 

سهراب سپهری و شعر او

در شبی تاریک
که صدایی با صدایی در نمی آمیخت
و کسی کس را نمی دید از ره نزدیک
یک نفر از صخره های کوه بالا رفت
 و به ناخنهای خون آلود
روی سنگی کند نقشی را و از آن پس ندیدش هیچ کس دیگر
شسته باران رنگ خونی را ...  
نقش


بهانه این نوشتار سالگرد تولد سهراب سپهری است .گرچه این ایراد به سهراب وارد است که شعر او شعری حماسی و اجتماعی نیست . و انتظار می رفت او به رویدادهای اجتماع خود حساس باشد و واکنش نشان دهد چرا که در دوره حساس و پر تلاطم  ملی شدن نفت و پس از ان کودتای 28 مرداد بسیاری کتابهایش را منتشر کرده است   و  این انتظار می رفته که او اجتماع خود و رویداد های ان را در شعر خود به تصویر بیاورد (مانند  در قیر شب ). با این وجود بگونه ای شعر سروده که می توان وی را صاحب سبکی خاص قلمداد کرد.

سال شمار زندگی سهراب سپهری این است :
۱۵ مهرماه ۱۳۰۷ در کاشان به دنیا آمد .
 سفر به انگلستان در سال ۱۳۵۸برای درمان سرطان خون و بازگشت به ایران در اسفند همان سال و سرانجام شب اول اردیبهشت ۱۳۵۹مرگ در بیمارستان پارس تهران و روز بعد دفن در صحن امامزاده سلطان علی در دهکده مشهد اردهال کاشان.این طول زندگی اوست اما عرض آن:
زبان سپهری زبانی است شاعرانه و خاص خود او . سپهری همه چیز را از دریچه شعر و هنر می بیند و تمام اشیا برای او روح و جان دارند ،برای سپهری تمام ذرات عالم می توانند دارای معنویت ، روح ، عاطفه و احساس باشند.
آثار او بیشتر متاثر از مکتب عرفان ایرانی ( شاخه مکتب مشایخ خراسان ) که متکی بر عشق ، جنبش و شادی است میباشد و باید گفت که مکتب خراسان در عرفان آمیزه ای از افکار بو دایی و چینی و آیین های کهن ایرانی  و اسلام است ، که در آثار اصلیسهراب سپهری یعنی " صدای پای آب ، مسافر و حجم سبز " به خوبی این نزدیکی را می توان دید.
در منظومه صدای پای آب این صدای خود سهراب است و او در حقیقت خودش را وصف می کند.در سروده های او تاثیر پذیری سهراب را از عرفان شرق (مکتب خراسان ) و فلسفه هند می توان دید.او پیرو این دیدگاه است که اشیا و وقایع را باید بدون پیش داوری و رسوبات ذهنی نگاه کرد  ، چشمها را باید شست و جور دیگر باید نگاه کرد و اگر این گونه نگاه کنیم زیبایی اشیا را میبینیم  و حزن و اندوهی که تا ابد تکرار می شود این است که میان ما و آنچه می بینیم  پیش داوری قبلی ما قرار دارد .
بسیاری ، سروده های سهراب سپهری را رمزآلود ( سمبلیک ) میدانند ، سپهری
دوست را برای فروغ فرخزاد سروده است . شعرنشانی  سپهری به واسطه رمز و رازی که در آن است یکی از مشهور ترین سروده های اوست. در این سروده مفهوم دوست همان خداوند است که در اشعار عرفانی آمده است ،نشانی هم نشانی همین دوست است .دکتر شمیسا در باره شعر نشانی معتقد است که این سروده اشاره به منازل هفتگانه ( طلب ، عشق ،معرفت ، استغنا ، توحید ، حیرت ، فقر و غنا )  در عرفان ایرانی دارد که بعد از طی این مراحل میتوان به شناخت رسید . در این شعر سپهری هم درخت سپیدار ، کوچه باغ ، گل تنهایی ، فواره اساطیر و ترس شفاف ، صمیمیت سیال فضا ، کودک روی کاج ، و لانه نور را شاید بتوان با مراحل هفتگانه یاد شده معادل سازی کرد.در سپیده دمی سواری از رهگذری نشانی خانه دوست را می گیرد و رهگذر به او نشانی باغی را می دهد که اگر به آنجا برسد میتواند نشانی دوست را از او بپرسد در حقیقت سفر از خود به خود را مطرح میکند که باید به فطرت و درون خود ( کودک ) رجوع کرد.......
سپری شعر های زیبای زیادی دارد اما اگر من بخواهم یکی را انتخاب کنم سروده 
نقش  را از مجموعه مرگ رنگ را بر می گزینم و کاش سهراب این شعر را بعد از سالهای ۱۳۳۲ گفته بود ........

برای اطلاع بیشتر در باره " سهراب سپهری" به این وبلاگ مراجعه کنید .

کتاب الکترونیکی اطاق آبی. شامل سه متن «معلم نقاشی ما»، «اطاق آبی» و «گفت و گو با استاد» :

دانلود کتاب الکترونیکی اطاق آبی
File Foramt: PDF file
File Size: 410 KB


 

تولد ما در کدام روز است ؟

دیشب برای رفع خستگی های روزمره روزگار، گلستان شیخ اجل را گشودم در صفحه اول چشمم به این جملات افتاد:
در خبر است از سرور کاینات ومفخرموجودات و رحمت عالمیان وصفوت آدمیان و تتمّه دور زمان محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم : ...
هر گاه یکی از بندگان گنه کار پریشان روزگار دست  انابت  به امید اجابت بردرگاه حق جل وعلاء بردارد ایزد تعالی در وی نظر نکند ، بازش بخواند باز اعراض کند ، بازش به تضرع و زاری بخواند ،حق سبحانه و تعالی فرماید :
 یا ملایتکی  قد استحییت من عبدی ولیس له غیری فقد غفرت له.
 دعوتش را اجابت کردم و حاجتش برآوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده همی شرم دارم
      کرم بین و لطف خداوندگار           گنه بنده کرده است و او شرمسار

در حاشیه صفحه با مداد این گفتار رسول اکرم را قبلا اضافه شده بود :
توبه کرده از گناه مانند این است که تازه متولد شده باشد .
با خودم گفتم : به راستی تولد ما در کدام روز است ؟

 

آموزش و پرورش حق یا امتیاز؟

 امروز اول مهرماه بنا به سنت دیرینه مدارس و آموزشگاهها باز می شود.
نهاد مدرسه در جریان فراشد آموزش ویادگیری به عنوان ابزاری است که می تواند به روند عدالت اجتماعی وتوسعه اقتصادی کمک کند.
قانون اساسی برخورداری از آموزش رایگان را به عنوان حق برای شهروندان به رسمیت شناخته است.
مگر نه اینکه خود آموزش و پرورش اصولا وسیله ای برای برابر سازی در نظر گرفته می شود ؟ آیا جز این است که آموزش و پرورش همگانی  با آموختن مهارت ها به افراد جوان و توانا به منظور کشف استعدادها و توانا ساختن آنها به یافتن جایگاه ارزشمندی در جامعه،می تواند به کاهش نابرابری های اجتماعی و بی عدالتی در کسب موقعیت اجتماعی وشغلی  کمک نماید؟
یک نظام آموزشی خوب و مطلوب باید برای کسانی که قصد یادگیری دارند ، فرصت مناسب { و برابر} را فراهم آورده ودر تمام مراحل آموزش منابع آموزشی را یکسان در اختیار آنان قرار دهد .
حال با توجه به وجود داشتن مدارس گوناگون مانند مدارس غیر انتفاعی ، نمونه مردمی ،و .. سؤالی که پیش می آید این است که در حال حاضر آیا این حق به عنوان امتیازی ویژه برای طبقات خاصی در نیامده ؟
آیا با وجود تبعیض در مکان های آموزشی ، معنای از بین بردن زمینه های جرم زدایی در جامعه کم رنگ و بی اثر نخواهد بود؟
در شرایط کنونی چنین به نظر میرسد که در مدارس غیر انتفاعی افرادی تنها هزینه های بیشتری می پردازند تا فرزندان شان را از طبقه ای ( فرودست و محروم از امکانات ویژه ) جدا کنند و گرنه محتوای آموزش فرقی دارد.
امیدوارم مبحث فوق که تنها از سر دلسوزی بیان گردیده مبنایی برای تحقیق بیشتر توسط اساتید و دانشجویان تربیتی کشور باشد .تا به این سؤال پاسخ گویند که :

بطور کلی آیا در شرایط کنونی تعلیم و تربیت حق است یا امتیاز ؟ ویا حقی است که به صورت امتیاز در آمده ؟